نخود به حبوبات اصلی و غذای اصلی هندی ها تبدیل شد. واریته هایی که در این کشور و همچنین در بقیه آسیا، بخش هایی از آفریقا و استرالیا رشد می کنند از نوع دسی با دانه های سیاه یا قهوه ای هستند که حداقل سه یا چهار برابر کوچکتر از لوبیاهای نوع کابلی هستند و در اروپا و آمریکا مصرف می شود.
اعتقاد بر این است که فنیقی ها انواع نخود مثل نخود پایه بلند و مدل های دیگر آن را به غرب آوردند و آن را به اسپانیا معرفی کردند و در آنجا به سرعت پذیرفته شد. در طول فتح، وارد آمریکای مرکزی و جنوبی و بعداً به غرب ایالات متحده خواهد شد
مانند عدس، رشد نخود به فضای زیادی نیاز دارد که اگر به جای آن سبزیجات تازه کاشته می شد، بهتر از آن استفاده کرد. به خصوص که امروزه امکان یافتن نخود از کشاورزی ارگانیک وجود دارد.
از سوی دیگر، میتوان کشت نخودهای نوع دسی را امتحان کرد که یافتن دانههای آن در مناطق ما دشوارتر است.
در فرانسه و آمریکا، حداقل یک فروشنده بذر وجود دارد که بذرهایی از این نوع را عرضه می کند. روش های کشت توصیه شده توسط تامین کنندگان بذر را دنبال کنید.
قبل از رونق پنبه در اوایل دهه 1970، منطقه آندرا پرادش هند دارای کشاورزی متنوع بود. یکی از آن ها انواع خاصی از نخود را کشت می کرد که بخشی از آن را در بازار محلی می فروخت، به طوری که مردم با سیر آن می خوردند.
اما وعده درآمدهای بالا اکثر تولیدکنندگان را وادار کرد تا به محصولی که محصول آن صادر میشد، یعنی پنبه روی آورند. با درگیر شدن همه، قیمت ها کاهش یافت و دهقانان خود را بدون پول و عملاً بدون غذا یافتند.
در واقع، در طول این سال های بد، متوسط هند و خانواده اش تنها 10 کیلوگرم نخود در سال داشتند، که اگر در نظر بگیرید که این منبع اصلی پروتئین در این قسمت از هند است، مقدار زیادی نیست.
به تدریج مشکلات سوء تغذیه ظاهر شد. سپس آفات حشرهای که در برابر حشرهکشهای شیمیایی مقاوم شده بودند، در نهایت کشاورزان را نابود کردند.